شاید تنها راه درست ادامۀ زندگی این باشه که اونقدر با سرعتِ زیاد مشغولِ طیِّ مسیر باشیم که نه فرصت کنیم دلمون برای گذشته تنگ بشه و نه جایی برای حسرت باقی بمونه.
البته طبق تمامِ دلنوشتههام در این وبلاگِ دوستداشتنیم، این ایده هم ممکنه تاریخ انقضا داشته باشه و چندوقت دیگه بیام و از چیزی خلافِ گزارۀ قبلی بگم…
در هر حال، چیزی که طیّ سالهای اخیر، از زمانی که تولد دومم اتفاق افتاده، برام ثابت مونده، دیدگاهم نسبت به حسرتخوردنه.
همیشه نوشتم، چه اینجا و چه در دفترهای خودم، که الان رو جوری زندگی کن که بعدها حسرت نخوری که فلانکار رو نکردی و بهمانکار رو چرا کردی.
اما چندوقتیه که سرعتِ زندگیم زیاد شده؛ چالش پشتِ چالش و دویدن پشتِ دویدن.
نمیدونم چهقدرش جبرِ روزگاره و چهقدرش اختیارِ خودم؛
ولی هرچی که هست، مسیره و من دوستش داره و دلم میخواد ازش لذت ببرم.
یادمه یه دوستی بهم گفت:
روزهای سختی رو گذروندی و خیلی بیشتر از همسنوسالهات رنج کشیدی. ولی دیگه دورۀ سختیهات بهسر اومده…
شاید درست بگه. حتی اگر هم خیالی بیش نباشه، دوست دارم اینطوری فکر کنم و ادامه بدم که: آره! دور، دورِ منه :)
و دارم میرم جلو.
اونطوری که به نظرم درسته.
و امیدوارم سالها بعد حسرتی نمونه و پشیمون نباشم از جایی که هستم.
با توجه به اینکه فرصت کمه و باید برم سرِ کار، دوست دارم لیست کنم اتفاقهای مهمِ اخیرم رو، تا شاید یک روز رجوع کنم بهشون و یا شاید تونستم مفصل بنویسم در موردشون:
- سربازی و طرح رو تموم کردم. با خون دلها. روزی ۲۸۰ کیلومتر رانندگی برای رسیدن به پادگان و برگشت به خونه. ۷ صبح حضور. کادریهای بیمصرف و بیعقل و حیوون.
- خریدن همۀ تجهیزاتِ یک درمانگاه دندانپزشکی. با قیمتی بسیار جذاب!
- رهن و اجارۀ یک ملکِ فلت جهت تأسیس مطب.
- دو ماهِ تمام تلاشِ شبانهروزی برای راهاندازی مطب.
- افتتاح مطب. ۲۲ اردیبهشتِ ۱۴۰۲. و جشن افتتاحیه و حضور همۀ رفقا و دوستانم.
- پاسکردنِ چکهای فراوان با مبالغِ فراوان.
- شروعِ داستانِ ایمپلنت در درمانگاه و مطب.
- ادامۀ فصل دوم رادیوقاف با عرفان. با موضوع دنتالمنتورشیپ.
- اولین دورِ همیِ دندونپزشکها. یک دی. حضور دکتر سعیدرضا ملکی (رادیودندونپزشکی) و دکتر کیانا شکفته (کوفاندرِ شرکت کبالت) و حدود ۵۰ نفر همکار در یکم دیماه ۱۴۰۲.
- جلسههای خفن با بهداد مبینی. دوستِ عزیزم و مؤسس تکنولایف.
- دادنِ چکهای بیشتر با مبالغِ بیشتر و ریسکهای بزرگتر.
- ضبط مقداری محتوای آموزشی برای دندانپزشکان. تحت عنوان آکادمی قاف.
- و چیزی به نام عشق :)
دیدگاه ها
خسته نباشی آقا مصطفی :)
الان وقته یه بازدم عمیـــقه بعد این همه بالا پایینی زندگی
یه بازدم که تمــام خستگیا ، رنج و مشقت ها رو بیرون کنه… :)
احتمالا الان که به گذشته ها نگاه میکنی؛ اینکه چی گذشت و جوری گذشت … حتما خوشحالت میکنه وقتی که ببینی با تمام سختیا تونستی از پسشون بر بیای و تا اینجا خیلی هم خوب اومدی !
از اینجا به بعد هم با وجود موتور پیشرانی که آخر لیست ذکر کردید (!) مسیر خیلی جذاب تر و شیرین تر خواهد بود :)
دمت گرم مرد
سلام
براتون آرزوی شادی بیشتر میکنم. این عکس خیلی قشنگ بود پر از شادی و زندگی بود.
سلام دکتر
برگزاری این جلسات جذاب رو کجا اطلاع رسانی میکنید؟
وقتی عکس دستهجمعیتون رو دیدم دلم رفت
آخ که چقدر دلم میخواست توی این جمع باشم🥺
چه میکنه جناب دکتر :)
با عرض سلام و ادب 🌹
آقا حالا قبل از بقیه موارد لطفا مورد آخر رو مفصل توضیح بفرمایید
-و چیزی به نام عشق😁