چه شبا پنجره رو بستم تا عطر یادت نره از خونهی من
چه شبا که یاد تو بارون شد تا سرازیر شه از گونهی من
چه شبا که با خودم جنگیدم بلکه سرنوشتمو عوض کنم
عشق با من متولد شده بود نمیشد سرشتمو عوض کنم
کاش مهرت به دلم نمینشست تا که مبتلای پاییز نشم
عشق من کاش ندیده بودمت تا با تنهایی گلاویز نشم
کاش… ای کاش… کنارم بودی تا ببینی که چقدر دلتنگم
تا ببینی که دارم به خاطرت با گذشتهی خودم میجنگم
حتی تو تلخترین لحظهها هیچکی اندازهی تو شیرین نیست
حتی تو شادترین لحظهها هیچکی اندازهی من غمگین نیست
بغض مثل رود راهی میشه و توی دریای گلو میریزه
بین ما سنگترین دیواره… اما عاقبت فرو میریزه
کاش مهرت به دلم نمینشست تا که مبتلای پاییز نشم
عشق من کاش ندیده بودمت تا با تنهایی گلاویز نشم
کاش… ای کاش… کنارم بودی تا ببینی که چقدر دلتنگم
تا ببینی که دارم به خاطرت با گذشتهی خودم میجنگم
از ۲۲ فروردین که این آهنگ رو پیدا کردم، هنوز برام تکراری نشده!
.
.
.
دیدگاه ها
اشکمون رو درآوردی آقای دکتر 😔😔😔
تکراری میشه…
چقد قشنگ🌹 حال دلتون آروم!