حتی وقتی در گوشۀ سالن مطالعۀ دلگیر و کوچک خوابگاه نشستهای و بیرون از آن، جز شبی تاریک و شهری کوچک و دنیایی کوچکتر نیست، میتوانی پرواز کنی…
میتوانی دوستانی داشته باشی که وقتی در کنارشان هستی، وقتی با تو حرف میزنند، وقتی با آنها حرف میزنی، وقتی نگاهت میکنند، چشمانشان برق ذوق داشته باشد،
تو را بخواهند،
تو را با جان و دل بشنوند،
جوری حرف بزنند که دلت پر بکشد،
وجودشان انگیزه باشد،
از امید بگویند،
از روزهای سبز بگویند،
همانطور که هستی بپذیرندت،
تو هم بخواهیشان،
از امید برایشان بگویی،
چشمانت برق ذوق داشته باشد،
عاشقشان باشی،
از بودن و حرفزدن با آنها لذت ببری،
آهنگهای قشنگ برایت بفرستند :)
وقتی دلتنگی، بنشینند و بشنوندت،
بتوانی کنارشان بلندبلند، عین دیوانهها قهقهه بزنی :)
مسخرهبازی دربیاوری!
وقتی کنارشان هستی، به فکر پیشرفت بیفتی،
حرکت را در وجودشان ببینی،
بتوانی در کنارشان خودت باشی.
همین.
ممنون دوستای عزیزم.
اگر میخوانیدم، بدانید که عاشقانه دوستتان دارم.
پیشنوشت: وقتی داشتم این متن را، که احتمالاً زیاد شبیه یک متن درستوحسابی نیست، مینوشتم، جنبوجوش زیادی در من برپا بود و هست همچنان…
دیدگاه ها
سلام
الهی که هر لحظه ات پر نور و نشاط باشه و همیشه چشم سَر و سِرّت، لبریز از ذوق و صفا، و وجودت سرشار از روشَنای ِ جود و امید و مهر . ثانیه به ثانیه ی زندگیت هم، سبزِ سبز و پر طراوت.
بابت لطف دیروز هم خیلی خیلی متشکرم و دعاگو. روز گفتم، نه شب، چون لحظاتی که شور و نور داشته باشه و تاریک نباشه و همراه بیداری و آگاهی باشه، روز هست برام نه شب.
اون دوستهای گُل که وصفشون کردی رو اگر میشد که تکثیرشون کرد چه خوب میشد…خیلی به درد میخورن. هوای دل رو پاک میکنن. حتی بعضیاشون مایه ی نزول برکت هستن. ولی شاید زیبایی اون گلها به منحصر به فرد بودنه..
شما هم از اون دسته گلهایی. محفوظ باشید الهی.
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
کَس را وقوف نیست که پایان کار، چیست..
پست
سلام محمدهادیجان
نمیدونی سرِ صبحی چقد خوشحالم کردی…
چقد کامنتت زیباست :)
ممنونم از این همه لطفی که داری.
یکی از اون دوستانی که وصف کردم، خودتی :)
ممنون که هستی…
دیروز، مصاحبت شیرینی بود برام، کلی انگیزه دادی، کلی انرژی گرفتم.
امیدوارم که به زودی به اونچه میخوای، البته به بهترترش (!) برسی :)
واقعاً ازت ممنونم.
و ممنون که سرمیزنی به وبلاگم.