آرشیو ماهانه: اردیبهشت ۱۴۰۱

شروعی جدید…

آسمان و ابرهایش

مدت‌ها پیش باید این اتفاق می‌افتاد. شاید خیلی زودتر. نمی‌دانم. یا شاید هم نباید می‌افتاد! باز هم نمی‌دانم. اما یک چیز برایم عیان است؛ آن هم این‌که زندگی در جریان است… زندگی بدون من و تو و همه‌مان هم رو به جلو می‌رود. و نه من برایش مهم هستم و نه تو و نه هیچ‌کدام‌مان. …

از ۲۶ سال و ۸ ماه و ۱۳ روزگی‌ام می‌نویسم…

مصطفی قائمی | مهدی خادمیان | علیرضا صالحی | یعد از شیفت شب کلینیک سینای قم!

بارها و بارها که برگشته‌ام و خواسته‌ام که ریشۀ تمام اتفاق‌های مثبت و خاص و ارزشمندِ زندگی‌ام را پیدا کنم، که رسیده‌ام به وبلاگم و نوشتن و این‌جا. که این‌جا آرزوی تحقق‌یافتۀ سال‌های اول نوجوانی‌ام است؛ آن روزها که دوست داشتم بلاگر باشم و از کپی-پیستِ جاهای دیگر و ساخت هزاران (!) وبلاگ در بلاگفا …