یکی از دوستانم هست که هر وقت مشکل حلنشدنیای رو میبرم پیشش و از سختی و رنج گلایه میکنم، یا چندتا راهکار میذاره جلوی پام یا میگه: “درست میشه.” این جمله رو برای بار اول که شنیدم به نظرم یه جور شونه خالیکردن اومد. ولی یکم بهش فکر کردم. دیدم که نه اون دوستم اهل شونه …
دو سال پیش بود که بعد از عید با نوشتههای شعبانعلی در دستۀ “با متمم تا عید نوروز” آشنا شدم. مثل همیشه کلی نکته یاد گرفتم. پارسال هم خیلی نزدیک عید بود و من دوباره یاد مطالب این دسته افتادم، از جمله برنامه ریزی در ابهام. رفتم سراغ خوندن گام اول تا شاید بتونم برنامه …