سلام؛
همونطور که قول داده بودم، هر هفته باید یک کتاب بخونم و نکات مهمش رو بنویسم.
نام و توضیح اثر:
عدالت در اسلام، امام موسی صدر، ترجمۀ مهدی فرخیان، ۱۳۸۷، نشر شهر.
کتاب عدالت در اسلام، در حقیقت متن سخنرانی امام موسی صدر (ره) در نهمین همایش اندیشۀ اسلامی (ملتقی الفکر الاسلامی) در تلسمان الجزایر است.
با وجود اینکه نکات مهم کتاب خیلی زیاد هستن، من چند قسمتی رو انتخاب کردم که حس کردم بیشتر در اونجاها احساس نیاز میکنم:
- حدیث شریف نبوی: «کسی که شب با شکم سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد، به پروردگار و روز بازپسین ایمان نیاوردهاست.» ص. ۱۰
- «کلّکم راع و کلّکم مسئولٌ عن رعیته» (به راستی که همه شما حافظ و سرپرستید و همه شما جوابگوی مردم زیردست خود هستید.) (منسوب به پیامبر (ص)) ص. ۱۲
- از طرف دیگر، جامعه نیز نسبت به افراد مسئولیتی کاملاً برابر دارد. احادیث و فتاوا نشان میدهد که کلیه ساکنان یک دهکده نسبت به فردی که از گرسنگی میمیرد، مسئولیت دارند. در حقیقت، این مسئولیت هر نوع مرگ و هر گونه زیان و آسیبی را نیز در بر میگیرد. در روایت آمده است که «اهل دهکده از ذمه خداوند و پیامبرش دور و بیگانهاند»، زیرا آنان در امانتِ پروردگار خیانت کرده و عهد و پیمان خداوند را شکستهاند، چون مسئولیتهایشان را در برابر فرد مزبور انجام ندادهاند. ص. ۱۴
- حضرت علی (ع) با تعجب و استنکار از خود میپرسد: «آیا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته و جگرهایی سوخته؟» ص. ۱۴
- افراد جامعه نیز نسبت به یکدیگر مسئولیتهای متقابلی دارند. از دیدگاه قرآن و روایات، افراد جامعه، همه، پیکره واحدی را تشکیل میدهند. «چو عضوی به درد آورَد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار» داراییها و جانها و پیمانهای مردم از آنِ تمامی افراد جامعه شمرده شده است. این بُعدِ دیگری است که پرتوِ تازهای بر جامعه و تکوین آن میاندازد و از آیات کریمه ذیل برمیآید:لا تَأکُلوا أموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ (بقره / ۱۸۸)اموال یکدیگر را به ناشایست مخورید.دقت کنید: مال هر فرد را برای دیگری مال خود او شمرده است!و لا یَغتَب بَعضُکُم بِعضاً (حجرات / ۱۲)و از یکدیگر غیبت مکنید.هر فرد برخی یعنی قطعهای از دیگری شناخته شده است.بَعضُکُم مِن بَعض (آل عمران / ۱۹۵)همه از یکدیگرید. ص. ۱۵ و ۱۶
- انفاق در مفهوم قرآنی. هر که در آیات کریمه انفاق بیندیشد، بهخوبی درمییابد که انفاق، به مفهومِ قرآنیِ آن، مشارکت دادنِ کاملِ دیگران است در آنچه خداوند از مال و فکر و کوشش و مبارزه به انسان بخشیده است. تفکر و درنگ در این آیات روشن میسازد که بازگشت نتیجه خیر به انفاق کننده و دوریِ او از ظلم و هلاکت تنها منحصر به جزای الهی که در قیامت عاید انسان میشود نیست، بلکه نتایجِ اجتماعیی که از فعالیتهای انسان برمیآید نیز جزای عمل به حساب میآید. این پاداش، که پیش از پاداش اخروی است، در قرآن به «جزای ادنی» و پاداش آخرت به «جزای اوفی» یاد شده است. کوتاه سخن اینکه فرد یا گروهی که برای ایجاد فرصتهای مناسب زندگی برای دیگران کوشش میکند، در حقیقت، خیرخواهی و نیکفرجامی را برای خویش به ارمغان میآورد و خطر ستم و هلاکت و نیستی را از خود دور میسازد. امروزه پیامدهای مثبت و نتایج اجتماعی چنین رویکردی کاملاً روشن و آشکار است. ص. ۱۷ و ۱۸
- خداوند تنها در معابد و مساجد و در روزهای جمعه و ماه رمضان پرستش میشود. و ایمان تنها در شرایط سخت و دشوار انسان بازتاب دارد؛ در هنگامِ مرض، ناکامی، شکست، فقر و پیری؛ نه در روزهای زندگی، دوران جوانی، تندرستی، پیروزی و کامیابی. درِ بازار، کارگاه، کارخانه، کشتزار، و اداره و سایر عرصههای زندگی بر روی ایمان بسته شده و خارج از دایره نفوذِ آن است.کسانی که این بینش را پدید آوردند و داعیهدارِ آن بودند، برای خود محیطی میخواستند که ایمان و خداوند ناظر بر اعمال آنان نباشند تا به آزمندیها و هوای نفس خود میدان دهند و انسانها را بیرحمانه استثمار کنند و ابزارهای کسب درآمد و منافع را بدون قید و شرط و بدون پایبندی به شیوههای شرافتمندانه در اختیار بگیرند. آری، کسانی که چنین خواستههایی داشتند و پیامآور فرهنگ و تمدن مادی غرب بودند، همانهایی بودند که احساسات دینی و مسئولیتهای معنوی و روحی را مانعی بر سرِ راهشان میدانستند و پس از پایان دادن به دوران فلسفه اسکولاستیک و قلع و قمع طرفداران آن به ریشهکن ساختن احساسات دینی و خاموش کردن بارقههای آن در سراسر دنیا ادامه دادند. سپس عرصه را برای نظام سرمایهداری که همان رسالت نامقدس آنان بود باز کردند، تا کارش را با آزادی مطلق و بدون هیچ گونه التزام و تقیدی آغاز کند و به صنعت و تولید و افزایش تولید بپردازد، و سپس برای مصرف و فروش کالاهای تولیدی خود به جستجوی بازار رود و استعمار و استثمار کند و جنگها به راه اندازد و تمدنها و فرهنگها را پایمال کند و فقر و نیازمندیهای ساختگی را برای ملتها به ارمغان آورد.اینان سرانجام، آن طور که پیدا است، گورِ تمدن خود را خواهند کَند و تمدنِ بشری را نابود خواهند کرد. زیرا با عمل خود، در بسترِ زندگی، خلاَ آرمانشناختی و فقری در حدِ کفر و تضادهایی را سبب شدهاند که هم برای ملتهای جهان و هم برای خود دشواریهای پیچیده و دردهای علاجناپذیری به وجود آورده است. ص. ۲۴ و ۲۵ و ۲۶
- انسان از عدالت دور و عبادات از مضمون خود تهی شده و به صورت مراسم خشکِ بیروح درآمده است.قرآن کریم بارها تأکید کرده است که عبادتها و بهویژه نماز، هرگاه همراهِ زکات یا برآورده کردنِ نیازِ نیازمندان و همسایگان و نزدیکان نباشد، پس وای بر چنین نمازگزاری.فَوَیلٌ لِلمُصَلینَ الذینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهونَ الذینَ هُم یُراؤونَ و یَمنَعونَ الماعونَ (ماعون / ۷ – ۴)پس وای بر آن نمازگزارانی که در نماز خود سهلانگارند؛ آنان که ریا میکنند و از دادن زکات دریغ میورزند.شاید برخی از علمای دین، با دعوت و تبلیغ یا با سکوتشان، در نشاندنِ عبادت به جای عدالت، سهیم بوده باشند. این در حالی است که اسلام اعلام داشته است:افضل العبادات کلمه حق عند سلطان جائر.برترین عبادت سخنِ حق گفتن در برابر سلطان ستمکار است. عدل ساعه خیر من عباده سبعین سنه. برقراری ساعتی عدل، بهتر از هفتادسال عبادت است. ص. ۲۷
- در انتهای کتاب هم، ما، دعوت به یک پژوهش بزرگ میشیم: «اجرای پژوهشِ دقیق و همهجانبهای در مورد عدالت اقتصادی و اجتماعی در اسلام و اهمیت و جایگاه آن در دین، سپس ترویج آن از طریق رسانههای جمعی و کتب درسی، بهویژه در دانشگاههای ذیربط از حیث مسائل اجتماعی و در مدارس دینی.»
امیدوارم لذت بردهباشید.