«راستی، آن کس که تفکر ندارد، به نجات نزدیکتر است تا کسی که تفکراتش را به انحراف کشیدهاند.»
«آنهایی که با تفکراتی مغشوش و گرفتار حرکت میکنند، خیلی گمراهتر از آنهایی هستند که هرگز تفکراتی ندارند و کاری را آغاز نکردهاند.»
این دو عبارت در کتاب “اندیشههای پنهان” از کتاب “مسئولیت و سازندگیِ” علی صفایی حائری (ع.ص.) نقل شده.
داشتم برای بار دوم این فصل رو میخوندم که یاد خودم افتادم. یاد به یاد نداشتن درست و حسابی خاطرت گذشتهام. یاد روزهایی که با حسرت زیادی به خاطر به یاد نداشتن دوران کودکی و نوجوانیام، خودم رو سرزنش میکردم افتادم. اینکه چکار میکردم سالهای قبل از چهارم دبیرستانم رو؟ البته قبلاً در مطلب “پایان ۲۲ سال زندگی” کمی در این مورد غر زده بودم.
ولی میتونم خوشحال باشم که اگر فکر خاصی، آگاهی خاصی نداشتم اون قدیمها، الان بهتر و با آزادی بیشتر میتونم فکر کنم.
پینوشت ۱: ضمناً کتاب فضیلت نایادگیری از دکتر عبدالعظیم کریمی هم تقریباً حول همین موضوع میچرخه.
پینوشت ۲: ابتدای دعای مطالعه هم، همچین مضمونی رو داریم: اللهم أخرجنا من الظلمات الوهم.
دیدگاه ها
آقای علی صفائی حائری. داشتم نوشته هاتونو می خوندم رسیدم به اینجا و اسم ایشون رو دیدم و خوشحال شدم و
یاد اون کتاب هایی از ایشون افتادم که بعضی هاش واقعا درکش برای من سخت بود و بعضی وقت ها وقتی اسم ایشون رو جای می خونم یادشون می افتم و خوشحال میشم چون یک جور حس خوب نسبت بهشون دارم و به خودم میگم چیزی یادت نیست باید دوباره بخونیشون.
از کتاب صراط ایشون:
تو نمی توانی برای خودت جراح خوبی باشی. نمی توانی دمل های چرکین را کاملا فشار بدهی. بیشتر بازی می کنی. این اوست که می داند بر کجا فشار بیاورد و در کدام بزنگاه تو رو گرفتار کند.
و
بلا و فتنه دو خاصیت دارد:
هم نقطه های ضعف تو رو نشان می دهد.
و هم از وابستگی و دل بستگی آزادت می کند.
پست
سلام سعیده. خوشحالم که اینجایی :)
به نظرم خوندن کتابهای ایشون و آشنایی با اندیشههاش، برای آدم عصر امروز لازمه و نجاتبخش.
ممنون که نقل قول کردی.
نقل قول دومت رو نیاز داشتم.