درد ؛ محرک من واسه نوشتن

چند وقته ننوشتم. ولی خیلی وقته می‌خوام اینو بگم که تا درد نباشه و حس انزجار درونی نسبت به چیزی نداشته باشم، به نوشتن تحریک نمی‌شم.

شاید گاهی درد نباشه، ولی با ارادهٔ خودم تصمیم به نوشتن چیزی می‌گیرم. ولی درد خودش منو می‌کشونه سمت نوشتن.

الان هم دارم با گوشی می‌نویسم. اولین باره.

ولی ماهیت دردهایی که داشتم و دارم متفاوتن. گاهی دردهام مثبتن. گاهی منفی. گاهی درد می‌کشم و می‌دونم که نتیجه مثبته. ولی گاهی درد واقعاً درده. زجره. زجر. مثل الان.

خسته می‌شم. ولی وقتی می‌خوام تصمیم‌های نادرست بگیرم موقعی که درد دارم، همه‌ش توصیه‌های خودم به دوستام یادم میاد. یادم میاد موقعی که شرایطشون سخت بود، من از بیرون بهشون نگاه می‌کردم و می‌گفتم صبر کن. روشتو عوض کن. مبارزه کن.

واسه همین تا می‌خوام رد بدم، نمی‌تونم.

و حتی این هم دردناکه.

دردناکتر اینکه واسه مبارزه هم ایدهٔ خاصی ندارم. دقیقاً نمی‌دونم باید چه‌کار کنم!

مثل الان :|

دیدگاه ها

  1. بنده خدا

    سلام

    فکر می کنم شاید خوب باشه با خودتون یه مصاحبه مشابه شرح حال گرفتن یه پزشک برا پیدا کردن منشأ درد، ماهیتش، عللی که باعث به وجود اومدنش شدن، چه چیزایی باعث می شن بهتر یا بدتر شه، آیا مزمنِ و قبلا هم مشابه این وضعیت رو تجربه کردین یا نه ، … و بعد تشخیص و اقدام برای درمان ترتیب بدین.
    البته یه وقت خدایی نکرده خدمت شما جسارت نشه، این رو به عنوان یه تمثیل برا برخورد مرحله به مرحله با یک مسئله عرض کردم.

    می خوام با اجازتون بگم خودم تو شرایطی مشابه شرایطی که فرمودین ، چی کار میکنم شاید به دردتون بخوره ، شایدم نه.

    من وقتایی که اذیت می شم از یه شرایطی و حتی به قول فرمایش شما باعث می شه زجر بکشم اول سعی می کنم مسئله ای که اذیتم می کنه رو همه جانبه تشریح کنم و بعد قدم به قدم و با درنظرگرفتن وسع و تواناییام، امکاناتم و شرایط موجود … اقدام کنم. اگه خودم به تنهایی می دونستم و می تونستم که با توکل به خدا و در نظر داشتن مسائلی که ممکنه در طول مسیر حرکتم پیش بیان اقدام می کنم، ولی اگه ببینم تنهایی نمی تونم از پسش بربیام و یا اصلا نمی دونم باید دقیقا چی کار کنم سعی می کنم به توصیه قرآن عمل کنم “… وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّه إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ” و با فرد یا افرادی که می دونم آگاه و دل سوزن مطرحش می کنم.

    جالبه قرآن بحث مشاوره کردن رو تو سوره شوری یکی از ویژگی های اهل ایمان بیان می کنه “… وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ “.
    اگه وقت کردین و دوست داشتین آیات و روایات در باب مشورت رو یه نگاهی بهشون بندازین، برای من که فوق العاده جالب بود. قرآن از مشورت پدرومادر تو موضوع کوچیکی مثل از شیرگرفتن بچه تا توصیه به پیامبراکرم برای مشورت با اهل ایمان صحبت کرده. احادیث خیلی جالبی هم دراین باره داریم. حتی معنی و ریشه این کلمه هم خیلی برام جالب بود.

    آیا راهی نیست که درد به کل برطرف بشه؟ به نظرم اگه نیست بعد باید دنبال روش مبارزه یا تغییرش بود و یا صبر کرد! گاهی شاید راه های آسون تر و مستقیم تری هم هست که ما بهشون توجه نکردیم.

    البته مسلما من نمی دونم شما دارین دقیقا درباره چی حرف می زنین و ممکنه حرفام درباره شرایط فعلی شما اصلا صدق نکنه، بنده اینا رو کلی و طبق شرایطی که گاهی تجربه کردم عرض کردم.

    ان شاءالله که بهترین خیر ممکن براتون اتفاق بیفته و بتونید بهترین تصمیم ممکن رو بگیرید.

    1. نویسنده
      پست
      مصطفی قائمی

      سلام و عرض ادب. ممنون که وقت می‌ذارید :)

      قشنگ نوشتید. خیلی خوب. مثل همیشه.

      یادآوری خوبی کردید بهم که مشورت…
      مشورت رو فراموش کرده بودم. البته گاهی فکر می کنم نباید مشکلاتی از این دست رو با کسی به اشتراک بذارم! ولی الان موردی به یادم اومد که یک “نباید” رو با یک نفر که بسیار مناسب بود، مطرح کردم و توضیحات خوبی بهم داد و کمکم کرد. و الان حس می کنم باید دنبال فردی مناسب باشم جهت مشورت.
      البته تا اون موقع راه هایی که به نظرم میرسه مناسب هستن رو انجام میدم.

      البته از کمک خدا هم که بسیار عمیق و انگار نامرئی میاد هم نباید غافل بشم! و چشمامو مثل همیشه نباید ببندم… تا ببینم…

      در مورد تشریح همه جانبۀ مشکل هم ممنون. به زودی میرم سراغش و در اون سررسید سنگ صبوروارم (!) بهش می پردازم.

      بسیار ممنون :)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *