جرقۀ این پست مربوط میشه به یک کنفرانس زبان! کنفرانس زبانی که قراره نصف نمرۀ این ترم درس زبان تخصصی (۲) رو به دوش بکشه… البته اگه مثل ترم گذشته نشه که قرار بود نصف نمره باشه، ولی بعد ضرب در دو شد و شد نمرۀ نهایی درس زبان تخصصی (۱) :)
در ورودی ما که ۹۲ هستش، معمولاً بچهها خستهان! ولی در این دو واحد دیدیم که میشه استاد از ما هم خستهتر باشه! و تمام واحد رو در تقریباً ۴ جلسه خلاصه کنه و یادگیری ما رو به کنفرانس انگلیسی بچهها واگذار کنه!
خب البته تعداد معدودی از بچهها با این قضیه مشکل داشتن و بقیه بسیار خرسند بودن از این که میشه به راحتی چند واحد رو پاس کرد و به مدرک نزدیکتر شد!
ولی این درس برای من یه تفاوتی داشت با سایر واحدها…
همون جلسۀ اول زبان تخصصی (۱) که استاد اومد و کاملاً انگلیسی صحبت کرد و شنیدم که ۱۰ سال امریکا بوده و استاد بوده اونجا، حس خوبی پیداکردم :)
و بعد که گفت باید واسه کنفرانس انگلیسی داوطلب بشید، فکرکنم اولین نفر بودم که دستمو بالا بردم.
و حس کردم این یک واحد واحدیه که میتونه یه تنوعی باشه بین سایر واحدها که روند کند و سردی دارن برام…
خلاصه کلی فکر کردم که چه موضوعی رو کنفرانس بدم و در نهایت بعد از بررسی از زوایای مختلف، موضوع آدامس رو انتخاب کردم. موضوعی که هم مهم بود، هم جذاب و هم لغات تخصصی سختی نداشت و برای خودم و سایر بچهها قابل فهم بود.
خلاصه که کنفرانس رو با کلی تمرین و تلاش دادم و خداروشکر خوب بود و استقبال شد و…
نمره هم خوب شد!
این ترم هم استاد، همون استاد بود و روش، همون روش! منم که سرم درد میکنه واسه ارائه و کنفرانس، کلی خوشحال شدم که این ترم هم فرصت ارائۀ کنفرانس به انگلیسی رو دارم ولی ایندفعه چون خیلی سرم شلوغ بود، داوطلب هفتۀ اول نشدم و چون نمایندۀ کلاس بودم، بین اسامی قرعهکشی کردم و افراد رو در ۴ جلسهای که استاد قراربود بیاد، تقسیم کردم. خودم افتادم جلسۀ سوم.
(در پرانتز بگم که قرعهکشی هم با سایت Random.org انجامشد!)
خب.
آخر هفتۀ دوم من مشغول جستوجو شدم بعد از کلی سرچ، مطلب Why People Hate the Dentist رو از سایت OralAnswers.com پیداکردم و حس کردم برای بچهها و استاد جذابه…
مطلب رو چندبار خوندم و آمادهکردن اسلایدهاش رو به روزهای موجود تا چهارشنبۀ بعدی که کلاس زبان بود، موکول کردم!
از قضا کل روزهای هفتۀ چهارم پر بود و تهیۀ اسلاید به شب آخر رسید!
باز هم از قضا ساعت حدود ۱ بامداد چهارشنبه بود که دیدم E! *که ادامۀ این تعجب رو بعد از مطلب اصلی این پست میتونید بخونید!
دکتر تام از ویرجینیا در سایت OralAnswers.com در سه پست قشنگ میاد و ترس و تنفر مردم رو از دندان پزشکی و خود دندان پزشک بررسی میکنه که من در این مطلب دو قسمتی دوتا پستشو که راجعبه تنفره مینویسم. شاید بعداً اون یکی دیگه رو هم که در مورد ترسه، بنویسم.
ضمناً ترجمهام از نوع آزاده و هر نوع خردهگیری ازش هم آزاده :)
چرا مردم از دندان پزشک متنفرند!؟ – تئوری من
دکتر تام:
یکی از اساتید دندان پزشکیم میگفت که معمولاً بیمارانش بهش میگن: «هی دکتر! موضوع اصلاً شخصی نیست! ولی من از دندان پزشکها متنفرم!» البته وقتی ازشون میپرسی که چرا و اینا… بهت میگن البته از شما نه! از حرفۀ دندان پزشکی کلاً.
در این چند سالی که من در این رشته بودم کلی مراجعهکننده داشتم که خیلی راحت عدم علاقهشونو به دندان پزشک ابراز میکردند. و یه ندای درونی ازم میپرسید که چرا؟! آیا اونها خاطرۀ بدی از کودکی دارن از دندان پزشکی؟ یا تجربۀ بدی دارن از ارتباط برقرارکردنشون با دندان پزشک؟ یا اینکه در مراجعات قبلی دندان پزشکیشون درد خوب کنترل نشده و اونها اذیت شدن؟
البته خیلی از مردمی که از دندان پزشک متنفرن به خاطر ترسشونه. ترس از دریل یا همون هندپیسهای دندان پزشکی، ترس از آمپول و… .
ولی خواستم بیشتر پیرامون این موضوع فکر کنم و دلیل اصلی و ریشهای این تنفر رو پیداکنم.
?Why People Hate the Dentist
تئوری من دو قسمت داره که اون رو در دو پست جداگانه توضیح میدم. یکی الان و زمان بعدیش اصلاً معلوم نیست!
بر اساس قسمت اول تئوری من، دلیل تنفر مردم از دندان پزشک اینه که دندان فقط درد رو حس میکنه!
چرا انقدر ما ماساژ رو دوست داریم!؟ و گاهی حاضریم به خاطرش هزینه پرداخت کنیم!؟ چون ماساژ باعث میشه حس خوبی رو تجربه کنیم. مخصوصاً ماساژ پشت و کمر :)
ولی متأسفانه وقتی بحث احساس میاد وسط، دندان ما خیلی شبیه به کمرمون نیست! و فقط میتونه حس درد داشتهباشه!
تصور کن وقتی که مردم از روی یه علاقۀ شدید میرن دندان پزشکی تا دندان هاشون رو ماساژ بدن به جای اینکه درمان کنند! چی میشد اگه به درمان اندودانتیکس یا درمان ریشه میگفتن یک ماساژ عمیق و باعث احساس عالیای میشد!
اون موقع بود که صفهای طویلی رو دم مطبهای دندان پزشکی میتونستی ببینی که مردم اومدند و خیلی جدی میگن که میخوان دندان هاشونو ماساژ بدن!
چی میشد جدی!؟
مسواکزدن دندان ها باعث میشه که در دهانتون حس تمیزی کنید. ولی این مورد لزومی نداره برای داشتن یک حس خوب!
و بیشتر مردم این مورد رو تأیید میکنند که تنها موقعی که به دندان هاشون توجه میکنند، وقتیه که یه مشکلی هست!
خیلی از دندان پزشکها سعی میکنند که رفتن به دندان پزشکی رو به تجربهای لذتبخش تبدیل کنند. ولی این خیلی سخته وقتی که دندان ها فقط میتونن درد رو حس کنن! مردم معمولاً به ۲ دلیل به دندان پزشکی مراجعه میکنند: ۱. چکآپ معمولی و روتین، که فرد مراجعهکننده درد خاصی نداره. ۲. یک مشکلی وجود داره! که خیلی کم پیش میاد که به خاطر اون مشکل دردی نداشتهباشه.
اگر دندان پزشک کارش رو عالی انجام بده، این امکان وجود داره که فرد، دردی رو احساس نکنه. ولی این غیرممکنه که یک عملیات دندان پزشکی باعث بشه دندان احساس خوش کنه!
منظورم اینه که شما تا الان کِی به دندان پزشکتون گفتید که: «عصبکشیای که کردید، عالی بود! امکانش هست که یک وقت دیگه برام تعیین کنید تا همین کار رو روی یک دندان دیگر من هم انجام بدید؟!»
وظیفۀ دندان پزشک جلوگیری از مشکلات (که قسمت عمدۀ این امر به خود افراد بستگی داره) و حل مشکلاته. که بیشتر این مشکلات هم دردناک هستند و حتی موقع درمان هم درد بیشتری ایجاد میشه تا اون مشکل برطرف بشه.
اگر فقط میشد که دندان چیزهای خوب رو هم حس کنه، مردم با ترس کمتری به دندان پزشک نگاه میکردند :)
چرا فکر میکنید که مردم از دندان پزشکها متنفرند!؟
البته من فهمیدم که بیشتر مردم از خود “دندان پزشک” متنفر نیستند، بلکه از “تجربۀ رفتن به دندان پزشکی” متنفرند. شاید درست نباشه که من این رو بگم، ولی بیشتر دندان پزشکهایی که تا الان دیدم، انسانهای آراسته و شخیصی بودند. پس به نظر میرسه که مردم به خاطر تمام اتفاقاتی که با دندان پزشکی گره خورده، از دندان پزشک متنفرند.
ممنون که وقت گذاشتید.
ترجمۀ آزاد از OralAnswers.com
*خب میرسیم به اون تعجبی که من ساعت ۱ بامداد ِ روزی که قراربود کنفرانس بدم، کردم!
از اونجایی که این مطلب خیلی بهم نچسبیده بود و همش فکرمیکردم سطحش نسبت به کنفرانس آدامس ترم قبلم پایینتره، در حینی که داشتم این ارائه رو آماده میکردم واسه چهارشنبه، هرازچندگاهی جستوجویی کوتاه میکردم که ببینم آیا مطلب بهتری پیدا میکنم یا نه!
که متأسفانه بعد از تکمیلشدن اسلایدهای این مطلب، پست زیبایی از سایت TAOofDentistry.com توجه منو به خودش جلب کرد! شدیداً!
و منو مجبور کرد که تا ساعت ۳ فقط یکی-دو بار از روی متن بخونم و اسلایدهاشو آماده کنم! حتی متن شروع ارائه رو هم سر کلاس نوشتم!
خلاصه که در مجموع ارائۀ چهارشنبهام نتونست کمالگرایی من رو ارضا کنه و کنفرانس عالیای به جا بذاره ولی تونست من رو با یه سایت عالی و یه دندان پزشک چندبعدی آشناکنه که بهترین چیزیه که این روزها بهش احتیاج داشتم…
امیدوارم بعداً بتونم هم قسمت دوم مطلب بالا رو بنویسم و هم مطلبی رو که از سایت TAOofDentistry.com کنفرانس دادم رو.
عنوان مطلبش هم اینه:
«آیندۀ دندان پزشکی متعلق به چه کسی است؟»
در انتها…
آیا شما هم از دندان پزشکان متنفرید!؟ تئوریهای دیگهای واسه این تنفر دارید!؟ خوشحال میشم کامنت بذارید و فکرهاتونو به اشتراک بذارید.
دیدگاه ها
مرسی آقای دکتر.سایت جالبی دارید.موفق باشید
پست
سلام. خواهش میکنم. ممنون از شما که وقت گذاشتید و مطالعه کردید :)
سلامت و پیروز باشید.
آقای دکتر خیلی خوب بود
ایشالا بقیه اش هم بیاد بخونیم?
پست
ارادتمندم عرفانجان.
خوشحالم کردی خوندی.
چنانچه بقیهش رو هم نتونستم بنویسم، لینک اینه: (بخونیش قشنگه.)
http://drqaemi.com/u/Rb1jB
نه اتفاقاً … من از دندونپزشکا متنفر نیستم که هیچ، ته دلم یه کوچولو هم ازشون خوشم میاد.
دندونهای شیری من به خاطر قطره آهن کلا داغون بودن. تا وقتی این دندونای اصلیم در نیومده بودن رسماً بی دندون بودم? بخاطر همین دندون های خراب هم یادمه چند ده جلسه دندونپزشکی رفتم. اولش ترسناک بود ولی بعد با این خانوم دکتر دوست شده بودم دیگه بدو بدو میرفتم دندونپزشکی. البته دو سال پیش باز دندونام عفونت کردن و چشمتون روز بد نبینه، اینقدر درد کشیدم که کافر نبینه و مسلمون نشنوه. پدرم در اومد خلاصه. دوتاشو عصب کشی کردم. امسال که باز رفتم دندونپزشکی گفت چیکار میکنی با اینا؟ دوباره باید بیای یه صفایی به دندونات بدیم. الان باز باید برم?البته ظاهر دندونام خیلی سفید و ردیف و قشنگه. ولی در واقع باید همشونو بکنم دندون مصنوعی بذارم? اگه اینجا بودین خدمت شما میرسیدیم. حیف که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید.
پست
عه چه خوب! البته این پست تیتر اغراقآمیزی داره. ولی به نظرم ارزش ترجمه داشت :)
حتماً نخ دندونِ هر شب و مسواک حداقل یکبار در روز رو جدی نمیگیرید که دکتر بهتون گفته چیکار میکنی با اینا!؟
خوشحال میشدم میتونستم در خدمت باشم.
ضمناً به نکتۀ مهمی اشاره کردید که اخلاق خوب یک دکتر میتونه چقدر در درمان و سلامت دندونها مؤثر باشه.
باشد که همهمون در هر کجا که هستیم، به بهترین نحو وظیفهمونو انجام بدیم.