روزی خواهد آمد که مینویسم. حرف میزنم. راحت. بدونِ دغدغۀ اینکه حقیقت ممکن است به مزاقِ چهار آدمِ پست خوش نیاید.
مشغول نوشتنِ پستی بودم که اواسطش خونم به جوش آمد.
مینوشتم.
حقیقت را.
اما الان وقتش نیست.
روزی میآید که مینویسم.
و راحت میکنم این مغزِ خسته را.
اما حالا باید تلاش کنم تا برسم به آن روز…
میآید آن روز…
پینوشت: عکس بالا من نیستم!
دیدگاه ها
و همه در پی این هستیم که زمانش کی می رسد. آنگاه میشود رسید به انتظار… بس پیچیده و بس متزلزل
پست
به انتظار بایستیم…
سلام آقای قایمی…..واقعا چقدر زیبا…..دست و بالم بسته است….اما تلاش میکنم که باز شود و روزی برسد که ازاد شوم….این یعنی امید….این روزا فقط با امیده که زنده هستم….موفق باشی دکتر
پست
سلام
گود لاک…
با امید ادامه بدید…
We will find a way
We always do
Interstellar
پست
یپ :)
سلام دکتر قائمی ببخشید n دو در دندان پزشکی همون عصب کشیه که ترم ۵ میخونن و میگن سخته
پست
سلام
nدو نه و اندو
بله.
از اونجایی که مطلب آخرتون برا خیلی وقت پیشه نمی دونم می خونید یا نه
ولی به عنوان کسی که خودش تجربه کرده و تهش دیده باید همون اول یه جور دیگه نگاه می کرده میگم
نوشتنو نندازین برا وقت حالش
اون موقع که میشه کتاب نوشت اصلا
نوشتن می تونه دوای درد الانتون باشه جوری که دونه دونه مشکلات ردیف شن و بفهمین کجای این رنج و سختی و بلاتکلیفی گیر کردین
بذارید مغزتون خستگی در کنه تا بخار روی زندگیتون پاک بشه
فکر کید همین الان وقتشه
پست
سلام و ممنونم
سعیمو میکنم…
ممنونم بابت تلنگر.
وای خیلی باحال بود😍❤️
.
.
خیلی خیلی خیلی
من شما رو تو ذهنم یه استوره واقعی ترسیم کردم.
و میخوام از این به بعد اگه شده حتی یکم بیشتر درس بخونم و مثل شما بشم.
قدر خودتونو بدونید.
شما یه الگوی واقعی هستید💪🏔️
پست
لطف دارید.
مراقب انتخاب الگوهاتون باشید!