خودت باش. خودت را رها کن تا باشد هر آنچه که میخواهد. بستهایاَش که چه!؟ برای کِه؟ مگر قرار است باز هم این لحظات را تجربه کنی؟ مگر باز هم قرار است زندگی کنی؟ مگر این روزها برخواهند گشت؟
در چه حالی؟
منتظر کدامین روز ماندهای که اینگونه روزهایت را برای به پایان رسیدنشان سرمیکنی؟
آن روز مگر آمده برای کسی؟
مگر کسی زنده مانده و دیده روزی را که بدون هیچ دغدغهایست؟
آن روز نحواهد آمد.
با او حرف میزدم که ناگهان در بین صحبتهای کاری، با لحنی سرشار از غم، گفت: «دکترجان، عاشق نشی ها…»
و کمی از روزهایش گفت. فقط کمی.
از زندگیاش.
شاید قیافهام شبیهِ کسانیست که میتوانند سفرۀ دلشان را پیشش باز کنند!
و گفت که صبح که بیدار میشود، منتظر است تا از خانه بیرون بزند و برسد به سراغِ کارش.
شغلِ بدی هم ندارد، مدیر بخشی از یک درمانگاه است. ولی خیلی هم درآمد ندارد.
و وقتی دیدم روزها را اینگونه سپری میکند، تأسف خوردم…
ما چگونهایم؟
ما چقدر از روزهایمان را اینگونه در بحبوحۀ بارهای سنگینِ خودساخته و بعضاً غیرحقیقی، میگذرانیم و منتظریم تا به آن روزهای آرام برسیم؟
چرا به ما نمیگویند که آن روز نخواهد آمد!؟
اگر روزی رسید که دیدیم دغدغۀ خاصی مشغولمان نکرده و آرام و فارغ، لَم دادهایم و روزنامهمان را میخوانیم، به زنده بودنمان باید شک کنیم.
آن روز نخواهد آمد.
مثل یک مرد بایست و بساز آنچه را که میخواهی.
مثل یک مرد برخیز و رها شو از بندهایت.
و خودت باش.
خودت که باشی، آرام میشوی.
کسی دیگر که نباشی، و سعیت این نباشد که زندگیِ کسی دیگر را زندگی کنی، از زندگی لذت خواهی برد.
و آنچه را که دوست داری، انجام بده.
معلوم نیست فردایی در کار باشد.
تویی و همین حال.
تویی و داشتههایت.
نه بیشتر و نه کمتر.
یادت هست حرف استیو جابز را؟ که میگفت ۳۰ سال است که هر روز میرود و جلوی آینه از خودش سؤالی میپرسد: «اگر امروز روزِ آخر زندگیات بود، همان کاری را میکنی که الان قرار است انجام دهی؟»
و اگر برای روزهای متوالی جوابش منفی بود، میرفت سراغ حلِّ مشکل.
تو چرا این کار را نکنی!؟
مگر حدیث نداریم که به یاد مرگ باش؟
هستی؟
حرفم این است که پر کن. پرکن ظرفی را که دادهاند به تو. آنی که بعد از دادنش، به تو گفتند که از کسی بیشتر از ظرفیتش انتظار نداریم و نمیخواهیم.
حال پرکردنِ ظرف یک بحث است و اینکه چیزهایی را که سعی داری در درونش بریزی، آیا اصلاً دقیقاً در همان ظرف میریزی یا جایی دیگر را نشانه رفتهای!!؟
این روزها باز نخواهند گشت.
برخیز. بجنگ. پرواز کن.