قبلاً هم گفتم. ولی امروز دوباره مرور میکنمش و دوست دارم مقداری بهش اضافه کنم. میخوام بگم که اگه ایدهای توی ذهنت داری، اگه حس میکنی قراره کاری کنی، اگه هدفی برای رسیدن تو فکرته، خب دقیقاً چرا نمیری سمتش؟ چرا؟
یکی از سخنرانیهای آرنولد رو، به پیشنهاد رفیقم، نشستم دیدم.
همونی که توش میگه: من از plan B داشتن متنفرم.
میگه اگه پلن بی داشته باشیم، محکوم به شکستیم.
یکی از مواردی که خودم توی زندگیم حس کردم و ازش میترسم همینه تقریباً؛ گرفتارشدن به داشتنِ منطقۀ آرامشه یا همون comfort zone.
اینکه شرایطِ فعلیمون خوب باشه و اگر ایدۀ خوبی به ذهنمون میرسه، به خاطرِ ترسیدن از دورشدن از منطقۀ آرامش و ورود به یه جای ناشناخته، بیخیال بشیم.
اونقدر اینپا و اونپا کنیم که دیگه یا هدف یادمون بره یا دیگه انجامِ اون کار ارزشِ قبلی رو نداشته باشه.
اگر هدفی داری و ازش تا حدودی مطمئنی، پاشو. پاشو و حرکت کن.
قدمِ اول همیشه سخته. ولی برش دار به هر زوری که هست.
شروع که کردی، کمکم باقیِ مسیر هم برات روشن میشه.
یاد اون شعر عطار میافتم:
گر مرد رهی میان خون باید رفت / وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت
برو جلو.
مهم اینه که قدم برداری.
حداقلش اینه که پیشِ خودت راضی هستی که برای رسیدن به هدفت تلاش کردی
حتی اگر شکست هم بخوری، باز هم بهتر از اینه که نشسته باشی و راکد.
با طاها که صحبت میکردم، میگفت توی کتابِ دربارۀ معنیِ زندگیِ ویل دورانت خونده که:
دو تا چیز حقیقته؛ مرگ و شکست.
میگفت همیشه فکر میکردم که توی مرگ نمیشه شک کرد، ولی جالبه که شکست هم همینطوره.
آره.
اگر جلو بریم، حرکت کنیم، و نرسیم به هدف شکست خوردیم. حتی اگه جلو نریم و بمونیم هم شکست خوردیم.
گاهی حتی رسیدن به هدف هم میشه نوعی شکستخوردن؛ مثل اونجایی که میگه: الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿١٠۴﴾ أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَزْنًا ﴿١٠۵﴾
امیدوارم بتونیم هدف رو درست مشخص کنیم، بعدش هم که مشخص کردیم، جوانبش رو بسنجیم و با توکل به خودش، پا به راه درنِهیم :)
اگر پایههاش رو درست بچینیم؛ هدف درست باشه، مسیر درست باشه و نیت هم درست باشه، شکستخوردن هم دردِ زیادی نداره.
با خودم بودم بیشترش رو.
امیدوارم بتونم درست پیش برم.
گود لاک :)
دیدگاه ها
همینجوری اومدم اینجا
نمی دونم چه حکمتیه که وقتی مایوس و ناامید میشم ناخود آگاه میام سمت وبلاگ و پیج شما و با کلی انرژی خوب برمیگردم
واقعا خودم توش موندم دقیقا یه سری مطالب میذارین که همون لحظه بهش احتیاج دارم مثل همین مطلب واسه من کنکوری که کمتر از بیست روز به کنکورم مونده
:)
Pingback: حواست هست به هدفت!؟ | گاهنوشتهایی برای فردا
ممنون از این تذکرِ خیلی به درد بخور!
حقیقتا دلم برای خودِ ریسکپذیر و جسورم تنگ شد :)
پست
خواهش میکنم خانم دکتر :)
موفق باشید پس :)
:)))))))))))
جمله ایی در کتاب بنویس تااتفاق بیافتد نوشته هنریت کلاوسر میگوید که با نوشتن شما باعث میشوید علاوه برخودتان دیگران نیز به جوش وخروش واداشته شوند.
از نوشته شما بهره بردم. مخصوصا سری نوشته های توصیه ایی به یک دندان پزشک!
پست
سلام
خوشحالم اینو میشنوم :))
ممنون :))
با سلام و احترام
با اجازه کپی قسمتی از متن در پیج اینستاگرام اینجانب Lawyer.sin جهت نه به تنبلی و ادامه راه برای ازمون وکالت ۹۹
البته با ذکر نام جنابعالی کپی میشود.
با ارزوی موفقیت
سپاسگزارم
سلام
نوشته هاتون خیلی دلنشینه
چندوقتی میشه که تصمیم گرفتم ریسک پذیر باشم و خودم رو تو عمق زندگی بندازم و برای اهدافم عاشقانه تلاش کنم نوشته هاتون خیلی بهم انرژی میده
پست
سلام
خب خداروشکر.
موفق باشید :)
زندگی فقط یه بار در اختیارمون قرار داده میشه …. پس باید جوری زندگی کنی که حتی حسرت لحظه ای رو هم نخوری … البته این حسرت نخوردن با شکست نخوردن متفاوته !!!
به شخصه دو سوم مواقع کارهایی رو انجام میدم که بنظر اطرافیان احمقانه میاد ولی وقتی موفق میشم اونایی که ساکت موندن تحسین میکنن و اونایی که جدی نگرفتن روشون نمیشه حرف بزنن !!!
همیشه اینجوری زندگی کنین … لطفا !!!
جوری که از یه جایی به بعد بفهمن هر کاری از دستتون بر میاد !!!
GOD bless US
پست
احسنت :)