شب قدر دوم هم گذشت. چه نوشته شده برایمان!؟ چه قرار است در ادامه همراهمان باشد!؟ هر چه هست، یقیناً خیر و صلاحمان در آن است. ولی… ولی امان از خیروصلاحهایی که دوستشان ندارم. و دوستنداشتنهایی که گاه صلاحمان در آن است.
این پست، باید دیشب قبل از خواب نوشته میشد، ولی حین فکرکردن به موضوعش، لپتاپدربغل(!) خوابم برده بود. هنوز هم موضوعِ خاصی برای نوشتن پیدا نکردهام، ولی مینویسم. و عذرخواهم که احتمالاً وقت تویی که در حال خواندن اینها هستی را تلف میکنم.
این نوشتن برایم داستانهای خوبی داشته و دارد. با نوشتن حالِ بهتری پیدا میکنم؛ مخصوصاً وقتی متنم به دلم مینشیند. تجربه کردهام که وقتی متنی مینویسم که خودم دوستش دارم، دوستانم نیز دوستش دارند. که همان مفهوم آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.
مینویسم و امید دارم روزی نوشتههایم بشوند شاید یک کتاب. نویسندگی را دوست دارم؛ که این دوستداشتن احتمالاً از همان میلِ طبیعیِ آدمها به جاودانگی منشأ میگیرد.
یاد کامنت یک دوست در همین بلاگ میافتم. نوشته بود منتظر روزیست که کتابی که من نوشتهام را از کتابفروشیِ محلهشان بخرد. خواندن این کامنت خودش امیدها در دلم زنده کرد و هنوز، بعد از ماهها، از فکرکردن به آن لذت میبرم.
البته که فاصلهام تا آن روز بسیار زیاد است. ولی امید دارم :)
یکی از دوستانم میگفت لیستی درست کرده از کارهایی که دوست دارد در این دنیا انجام دهد. از سفرهایش، کتابهایی که باید بخواند، قهرمانیهایی که باید کسب کند، تجربههای خاص، و هر چه دوست دارد.
به این فکر میکنم که چقدر جذاب است این هدفگذاری.
اینکه به جای منتظرماندن برای داشتنِ یک هدفِ کامل، ککه در تمام ابعاد انسان بتواند من را ارضا کند، تعداد زیادی پله بشوند هدف من، که وقتی در راستای هم طی شوند، همان رشد و کمال نیز محقق شوند.
اینگونه هدفگذاری به نظرم کمکِ بیشتری میکند به درگیرِ رکود نشدن.
اینکه همیشه یک مرحله در نزدیکیِ من هست برای رسیدن.
چون اگر هدف خیلی دور باشد و احتمال دستیابی به آن کم باشد، سخت است رغبت و انگیزه داشتن برای رسیدن به آن.
البته اینها را مینویسم نه با داشتن دلیل و مدرک و منبع، که چون حس میکنم اینگونه درست است. لزومی هم ندارد که قطعاً درست باشد و یا کسی قبولش داشته باشد.
یک شبِ دیگر از سرنوشتسازترین شبهای زندگیِ امسال باقیست. امیدوارم فردا شب هم خوب پیش برود تا یک سالِ آینده را با رشدِ بیشتری طی کنیم.
اگر من را هم دعا کنی که خوشحال خواهم شد…
ممنون.
دیدگاه ها
همیشه دعام همین بوده! :
خدایا اگه مصلحتی داری برام که دوستش ندارم
فهمی بهم بده تا زودتر درکش کنم و کاری کن همه ی مهر من اون رو دربر بگیره!
امیدوارم همه نزدیکش بمونیم :)
و همینطور ماهم خوشحال میشیم اگه شما واسمون دعا کنید..میگن دعای دیگران برای آدم
بیشتر گیراست تا دعای خودش!
☆خوش باشید☆
پست
امیدوارم…
باشه. به این شرط که شما هم دعام کنید.
ممنون.
یارب! ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط، به خطای همه ی ما…
پست
ممنون :)
سلام و نور :)
بدونِ شک یکی از همون متنهایی بود که به دل نشست چون از دل براومده بود…
دنیا دارِ مکافاته خب!
و کنارِ هر خوشی، درست توی آغوشش، غمی پناه گرفته..
کافیه باور کنیم.
براتون دعا کردیم…ملتمس دعاتونیم بسیار!
پست
سلام خانم دکتر :)
لطف دارین و ممنونم.
درسته…
یاد یک حدیث افتادم که میگفت برای مؤمن در هر بلایی خیری نهفته.
ممنونیم :)
و چشم.
ادم از خیلی چیزا میتونه به نوشتن پناه بیاره ! و نوشتن خییلی خوبه! و خیلییی خوب …… حال نوشته هتون عالی اقای کتر
پست
به قول خانم دکتر رستمی: نوشتهها نورند و روشنی میبخشند.