نتایج جست و جو برای: فکر

طاقت بیاور | برای ف.سین

فروغی در تاریکی

برای من اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی و به طور کلی اینترنت، خیرهایش بیشتر و بسیار بیشتر از مضراتش بوده. اگر زندگی‌ام همان پازلی باشد که گفتم، بخشِ بزرگی از این پازل، به کمک فضای مجازی، دارد واقعاً تکمیل می‌شود. ۳۱ خرداد رو به پایان است؛ ۳۱ خردادی که سال‌روزِ شهادتِ شهید مصطفی چمران است. در …

حواست هست به هدفت!؟

شروع سایت وردپرسی

خیلی ساده‌ست! گاهی روزها می‌گذرن و نمی‌فهمی. گاهی روزها می‌گذرن و دستاوردت ازشون می‌شه هیچ. روزهای زیادی داریم که خیلی معمولی گذشتن؛ بیدار شدیم، شب خوابیدیم. اگه از خودمون بپرسیم فلان روز پیشرفتی داشتی یا نه، ممکنه حتی یادمون نیاد که اون روز صعود داشتیم یا نزول. که البته روزهایی که در اون‌ها صعودی در …

پلن B نداشته باش، لطفاً

منطقۀ آرامش

قبلاً هم گفتم. ولی امروز دوباره مرور می‌کنمش و دوست دارم مقداری بهش اضافه کنم. می‌خوام بگم که اگه ایده‌ای توی ذهنت داری، اگه حس می‌کنی قراره کاری کنی، اگه هدفی برای رسیدن تو فکرته، خب دقیقاً چرا نمی‌ری سمتش؟ چرا؟ یکی از سخنرانی‌های آرنولد رو، به پیشنهاد رفیقم، نشستم دیدم. همونی که توش می‌گه: …

مستند راه قریب | آهای دکترِ آینده! با چشمِ باز تصمیم بگیر لطفاً.

مستند راه قریب

یکی از دوستانم در زیر یکی از پست‌هایم در مورد دندان‌پزشکی کامنت گذاشته بود و گفته بود: سلام چند روز پیش مستند راه قریب که درباره دانشجوهای پزشکی بود رو دیدم که خیلی خیلی حالمو گرفت. اگر دیدید اینو میشه بگید رشته دندون هم اینطوریه یا نه؟ با این که من عاشق رشته دندون پزشکی …

اگر استاد شدیم…

مسیر

آره. بیشتر از یک ساعت شد. یکی‌یکی رفتن. خانم دکتر باقری اول رفت، دستیارها صدای بشور و بساب‌شون می‌اومد و تموم که شد، خداحافظی کردن و رفتن. ولی ما هنوز نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. حتی بابای خانم دکتر باقری که معمولاً تا آخر وقت می‌مونه هم رفت. خانم دکتر از من پرسید که شما …

یک روز خوبِ معمولی

دکتر محمد نعمتی - دکتر محمدهادی مفتاح - دکتر قائمی

پیش‌نوشت: با یک پستِ بی‌هدف طرفید! به نظرم نخونید و برید تو گوگل سرچ کنید: «چگونه وقتِ خود را در جوب نریزیم؟»* امروز روز خوبی بود. اصلاً از همون شروعش خوب بود. تقریباً همه‌چی درست و سرِ جاش اتفاق افتاد. و خب خداروشکر :) شاید یه دلیلش این باشه که صبح خوب شروع شد. یعنی …

بحث بحثِ اولویت‌هاست

عکاسی از آسمان

دوست دارم بنویسم. صرفاً دوست دارم! جز انگشتان و چشمانم و اعصابِ مربوط به آن‌ها، جزءِ دیگری از بدنم همراهم نیست :| سردرد دارم و مغزم بعد از نوشتنِ کلی خط، فرمانِ سِلِکت‌آل و دیلیت می‌دهد :| و من می‌مانم و صفحه‌ای خالی! ولی دوباره شروع می‌کنم. امیدوارم این‌بار که رهاتر از دفعۀ قبل می‌نویسم، …

بهداد مبینی و من :)

صالح سخندان - بهداد مبینی - مصطفی قائمی

داستان از اون روزی شروع می‌شه که وسط یکی از اولین تجربه‌های کاریم بودم و در حال رسوندنِ لیست فروشِ محصولات مؤسسه‌ای که کارمندش بودم به بعضی از سازمان‌ها و ارگان‌های تهران. نزدیکی‌های پل حافظ، وقتی از خیابون رد می‌شدم، دیدم که عه! بهداد مبینی داره خلاف جهتی که من می‌رم میاد! سلام دادم و …

حالِ ناخوش و چالش نوشتن!

آسمان و ابر

همیشه که حالِ آدم خوب نیست! گاهی می‌شود که چیزی جز گلایه نداری که بنویسی. ساعت‌هاست ذهنم مشغول این است که امروز چه بنویسم. ولی هر چه را شروع کردم، هر چه به ذهنم رسید، همه پرپر شدند. می‌دانی؟! گاهی باید در تنهایی خودت بنویسی. جایی که هیچ‌کس نیاید و نخواندت. جایی که خودت بدانی …

آرامش | هدف باشه یا چی!؟

کتاب

چند وقتی‌ست که پست‌های حاج‌آقا پناهیان رو توی اینستاگرام دنبال می‌کنم. به نظرم خیلی خوب داره در فضای مجازی فعالیت می‌کنه. با کیفیته همه‌چیش؛ عکس‌نوشته‌ها، فونت‌ها، ویدئوها، متن‌ها و هر اونچه که مربوط بشه به یک پستِ خوب در اینستا. از ظواهر گذشته، مطالبی که در موردش حرف می‌زنه و می‌نویسه هم عالیه. موضوعاتی که …