آرشیو برچسب ها: حقیقت

حواست هست به هدفت!؟

شروع سایت وردپرسی

خیلی ساده‌ست! گاهی روزها می‌گذرن و نمی‌فهمی. گاهی روزها می‌گذرن و دستاوردت ازشون می‌شه هیچ. روزهای زیادی داریم که خیلی معمولی گذشتن؛ بیدار شدیم، شب خوابیدیم. اگه از خودمون بپرسیم فلان روز پیشرفتی داشتی یا نه، ممکنه حتی یادمون نیاد که اون روز صعود داشتیم یا نزول. که البته روزهایی که در اون‌ها صعودی در …

حقیقت | گمشدۀ اصلیِ ما

آسمان و ابرها و خورشید

مدت‌هاست به این فکر می‌کنم که اگر روزی بخواهم کتابی بنویسم، چه موضوعی را انتخاب کنم؟ موضوع، باید طوری باشد که هم حسّ کمال‌گراییِ من را ارضا کند، هم به آن علاقه داشته باشم و هم مفید باشد برای کسانی که شاید بخوانندش، و خلاصه این که خوب باشد! تنها چیزی که به ذهنم می‌رسد، …

تعدادی کلمه | صرفاً جهت نوشتنِ پست

آسمان

شب قدر دوم هم گذشت. چه نوشته شده برایمان!؟ چه قرار است در ادامه همراهمان باشد!؟ هر چه هست، یقیناً خیر و صلاحمان در آن است. ولی… ولی امان از خیروصلاح‌هایی که دوستشان ندارم. و دوست‌نداشتن‌هایی که گاه صلاحمان در آن است. این پست، باید دیشب قبل از خواب نوشته می‌شد، ولی حین فکرکردن به …

مصطفی. مواظب باش گول نخوری!

دنیای دنی

واقعاً سخت است. سخت است دنیا را ببینی، حقیقتش را درک کنی و همچنان بخواهی‌اش، برایش لَه‌لَه بزنی، برایش بی‌قفه تلاش کنی. چند وقتی‌ست گاهی در ذهنم می‌آید که این دنیا چقدر پست است و چقدر فریبنده. ظاهرش جذاب و باطنش خراب. درگیرمان می‌کند، جوری‌ست که انگار اگر برایش حرص نزنی، عقب‌مانده‌ای و بیچاره. از …

حقیقت و فکر و خیال

آسمانِ آبی

یه زمان بود که خیلی درگیر این بودم که هدف چی باید باشه و وسواسِ شدید داشتم تا بتونم یک هدفِ پرفکت انتخاب کنم و مسیرِ زندگی‌م رو بر اساس اون تعیین کنم. حالا از اون روزها، سال‌ها و ماه‌ها گذشته و صرفاً گه‌گاهی می‌شم شبیه اون روزها و اون‌قدر درگیر هدف نیستم؛ شاید به …

ببین. مشکل تو، خودتی.

دست‌خط استاد دوستی :)

گاهی آدم نیاز داره به یک نفر که از بیرون ببینه اون رو و با خیرخواهیِ تمام راهنمایی‌ش کنه، ایرادهاش رو بگه، کمکش کنه. همیشه از این‌جور آدم‌ها هستن دوروبرمون، ولی چون انتقادها و پیشنهادهاشون به دلمون نمی‌نشینه و حس می‌کنیم دارن بدیِ ما رو می‌گن یا می‌خوان تغییری به وجود بیارن و ما هم …

از توانستن می‌نویسم

روزنه‌های امید

آقای معلم می‌گوید: «هر انسانی که در اطرافت می‌بینی، از چیزی می‌ترسد، به چیزی عشق می‌ورزد، و چیزی را از دست داده است…» [از چیزی هم رنج می‌برد…] البته مورد آخر را خودم اضافه کردم. این را از همۀ آدم‌هایی که تا امروز دیده‌ام و حرف‌هایشان را شنیده‌ام و گاهی من را مَحرم اسرارشان دانسته‌اند …

و پرسش بزرگ دوران ما

حقیقت چیست؟

«ما مخلوقاتی بی‌قراریم و در آرزوی چیزهای بیش‌تر. پس ناگزیر احساس می‌کنیم که زندگی‌مان باید وقف چیزی شود، و این‌که آن چیز چه می‌تواند باشد، پرسش بزرگ دوران ماست. شاید به این نتیجه برسیم که زندگی‌مان وقف خانواده‌مان است، وقف ستم‌دیدگان است، وقف جست‌وجوی شهرت، پول، قدرت، یا شادی است.»

دایی رمضان سلام

آسمان آبی و ابرها

برای تو می‌نویسم؛ دایی‌جان. سلام. می‌دانم که حالت خوب است. خیلی خوب. در بهترین جایی هستی که یک مخلوق می‌تواند باشد. بهترین کاری را کردی که یک انسان می‌تواند انجامش دهد. گذشتی. از خودت. از تمام آن‌چه که داشتی. از تمام آن‌چه که خالقت به تو هدیه داده بود. نمی‌دانم می‌دانی یا نه. ولی دلم …