میدونی؟ گاهی دلم تنگ میشه. دلم تنگِ روزهای قدیمم میشه. اون روزهای قبل از ۸ خرداد ۱۴۰۰. اون روزهایی که مصطفی، کلهخرتر از همیشه بود. اون روزهایی که مصطفی با تمام قوا داشت میرفت جلو. مصطفی امیدوارتر از همیشه بود. مصطفی فقط رسیدن و تونستن رو میخواست جز اینها چیزی بلد نبود. اگر نمیتونست و …
من امید را میبینم. حتی در تاریکترین کورهراهها. حتی در سختترین مصائب. حتی در سیاهیها. من امید را میبینم حتی وقتی اتفاقهایی میافتند که روح من خبری از آنها ندارد. من امید را میبینم حتی وقتی میگویی شر مرسان. من امید را میبینم حتی وقتی در غم فرورفتهام. من امید را میبینم حتی وقتی میگوید …